Deldadeh Lyrics – Hiphopologist

Deldadeh Lyrics Meaning

[ورس یک – هیپ‌هاپولوژیست](معنی)]
تو این ورس، رپر با فضای خیابونی و گنگستری وارد می‌شه. از همون اول نشون میده که توی یه دنیای خشن و بی‌رحم قرار داره، جایی که خشونت و اسلحه یه چیز عادیه. از گلاک (یه نوع اسلحه) حرف می‌زنه و میگه چند بار ازش استفاده شده، که نشون میده درگیری و خطر همیشه اطرافشه. بعد به ثروت و قدرتش اشاره می‌کنه، میگه انقدر پول داره که حتی حساب کردنش براش سخت شده. بعد یه تصویرسازی خفن می‌کنه، اینکه چطور محیطش رو تغییر داده، میگه مازندران رو مثل نیویورک کرده و خودش حس یه رپر معروف مثل پاپ اسموک رو داره.

در ادامه، به خیانت و از دست دادن نزدیکان اشاره داره، میگه یکی از افرادش بهش خیانت کرده و باعث شده یکی از اعضای گروهش رو از دست بده. اینجا نشون میده که زندگی تو این دنیا بدون خطر نیست و همیشه یکی هست که پشتت خنجر بزنه. بعد میگه که تو خیابون، هرکسی چیزی میده و یه چیزی می‌گیره، یعنی همه توی یه بازی معامله‌ای هستن و هر حرکت یه هزینه داره. آخرش هم یه نکته تلخ میگه: وقتی قدرت داری، دوست واقعی کم پیدا میشه، چون بیشتر آدما فقط به خاطر منافع شخصی دورت هستن.
[هم‌خوان](معنی)]
تو قسمت هم‌خوان، خواننده به یه تضاد جالب اشاره می‌کنه؛ میگه قبلاً فقط عاشق موسیقی ترپ بوده، ولی حالا دلداده‌ی دنیای قدرت و پول شده. میگه حالا که پولدار شده، ورساچه دور گردنش انداخته، که نشونه‌ی ثروت و موفقیته. بعد اشاره می‌کنه که پرچم “بلاد” (احتمالاً اشاره به گروهش) بالاست، یعنی هنوز توی بازیه و تسلیم نشده. در نهایت، فضای این دنیا رو مثل یه میخونه توصیف می‌کنه که همه توش عرق می‌ریزن، یعنی زندگی این سبک پر از سختی، تلاش، و لحظات دیوانه‌وار و پرخطره.
[ورس دو – سیناتزا](معنی)]
سیناتزا تو این ورس از تضادهایی که توی زندگیش تجربه کرده حرف میزنه. از یه طرف میگه که به بعضی‌ها دروغ گفته، ولی توی موسیقیش همیشه حقیقت رو گفته، یعنی رپ براش یه وسیله‌ی واقعی برای بیان واقعیت‌هاست. بعد از نفرت بعضی آدما (سیبیلا – که می‌تونه اشاره به پلیس یا کسایی که مخالفش هستن باشه) و در عوض علاقه‌ی دخترا بهش حرف میزنه، که نشون میده چطور زندگی‌ش پر از حسادت و توجهه. بعد تاکید می‌کنه که توی یه لیگ دیگه‌ست، یعنی سطحش از بقیه بالاتره و نمی‌خواد با هر کسی توی یه تیم باشه.

بعد به سبک زندگی لوکسش اشاره می‌کنه، اینکه چند میلیون خرج یه شلوار جین می‌کنه و احساس خاصی نسبت به این مسائل نداره، چون دیگه براش عادی شده. بعد یه تصویر از دنیای خیابونی میده، اینکه چطور آدمای ضعیف (موشا – احتمالاً اشاره به خبرچین‌ها یا ترسوها) منتظر فرصت هستن که کسی رو لو بدن. میگه که سریع زندگی می‌کنه، همه‌چی با سرعت می‌گذره، از موفقیت گرفته تا سفرهای پرایوت جت. در آخر، به تضاد جالبی اشاره می‌کنه: هرچی بیشتر هیت (نفرت) گرفته، بیشتر هم احترام کسب کرده، یعنی موفقیتش باعث شده هم دشمن زیاد کنه، هم احترام بگیره.
[هم‌خوان](معنی)]
همون کورس قبلی دوباره تکرار میشه، که بیشتر به عنوان یه تاکید روی تغییر وضعیت زندگی خواننده‌هاست. اینکه چطور از یه فرد عاشق ترپ به کسی تبدیل شدن که توی دنیای پول، قدرت و خطر زندگی می‌کنه. پرچمشون همچنان بالاست، و بازی‌ای که توش هستن، یه بازی سخت و خشنه که همه توش عرق می‌ریزن، ولی اونا هنوز ایستادن.